اين انقلاب زمينهساز فرج امام زمان (عج) است نگذاريد که با دسيسههاي شيطان بزرگ و ديگر اجانب ضربه بخورد انقلاب را که خونبهاي صد هزار شهيد و تعداد کثيري معلول است حفظ کنيد تا خدا از دست شما راضي باشد.
به گزارش
هفت چشمه، به
نقل از جهانبين نيوز؛ سردار شهيد نوروز صالحي در سال ۱۳۴۱ در خانوادهاي مذهبي و کشاورز در شهرستان «اردل» در استان «چهارمحال و بختياري» ديده به جهان گشود.
پس از سپري کردن ايام طفوليت پا به مدرسه گذاشت. تحصيلات راهنمايي را در حالي به اتمام رسانيد که انقلاب شکوهمند اسلامي به رهبري امام خميني (ره) داشت به وقوع ميپيوست. با آغاز مبارزه مردم عليه حکومت ستمشاهي در تمام راهپيماييها و تظاهرات شرکت فعال داشت و در ميان دوستان فردي فعال انقلابي به شمار ميرفت. در دوران دبيرستان عضو انجمن اسلامي مدرسه و يکي از متصديان برگزاري نماز جماعت و برنامههايي مانند کوهنوردي دانشآموزان بود.
وي تعطيلات تابستاني خود را به علت علاقه به کارهاي تبليغي در جهاد سازندگي بهعنوان مسئول کميته فرهنگي ميگذراند و جهت بالا بردن سطح فرهنگ و آگاهي مردم در روستاهاي دورافتاده اقدام به پخش فيلم، ايجاد نمايشگاه پوستر و عکس و سخنراني مينمود و علاقه زيادي به مردم محروم منطقه داشت، بطوريکه هنگام مأموريت بدون صرف غذا از صبح تا شب مشغول فعاليت بود.
در سال ۱۳۶۱ موفق به اخذ ديپلم گرديد و افتخار بسيجي بودن نصيب وي شد و در سال 1361 براي اولين بار در شهرشان بهاتفاق جمعي از دوستان راهي کربلاي خونين خوزستان شد. مدت کوتاهي در جبهه «شوش» بود و بعد به زادگاه خود برگشت و پس از مدتي دوباره به جبهه اعزام و در عمليات «فتحالمبين» و «بيتالمقدس» شرکت نمود.
او علاقه زيادي به جنگ و کارزار با دشمنان داشت و از همين رو پاسدار بودن را بر هر شغل ديگر ترجيح داد و جذب سپاه پاسداران اسلامي شهرستان «بروجن» شد.
وي در قسمتهاي واحد بسيج، پرسنلي، پذيرش، آموزش عقيدتي سياسي انجاموظيفه نمود و در سال 1362 عازم کردستان شد و در آنجا وارد گردان جند الله سنندج شد.
او در آنجا فرماندهي گروهان امام حسن (ع) را به عهده گرفت و اکثر اوقات به عمليات و پاکسازي مناطق از لوث وجود ضدانقلاب ميرفت. وي دريکي از اين عملياتها براثر ترکش نارنجک از ناحيه بازو مجروح گرديد که در طول عمليات درحاليکه گرمي خون خود را احساس ميکرد تا پيروزي کامل مقاومت نمود. در عمليات ديگري دو شبانهروز به محاصره دشمن درآمدند درحاليکه هيچگونه آب و غذايي نداشتند و غذاي آنان برگ درختان و پوست انارهاي بجا مانده از دشمن بود.
شهيد صالحي در عمليات وحدت که فرماندهي يکي از گروههاي عملياتي را عهدهدار بود پس از نبردي گسترده به اسارت حزب دموکرات درميآيد و بااينکه اسير دشمن بود و علاقهاي که به ائمه اطهار (ص) داشت لحظهاي از عبادت و ستيز با دشمن دريغ نورزيد و چراغ هدايت اسرا در زندان شد.
وي زمان اسارت را با سختترين و طاقتفرساترين شکنجههاي روحي و جسمي سپري نمود اما همچون کوه مقاومت کرد. خواندن نماز، قرائت قرآن و زمزمههاي دعاي کميل و نماز شب وي به گوش آن گريختگان از وطن و منافقان کوردل آشناست. از فعاليتهاي او در مدت اسارت ميتوان تبليغ بر روي ضدانقلاب و افراد سرسپرده گروهکي و خودفروخته، طرح فرار از زندان و ستيز با مقامات تشکيلاتي زندان را نام برد، بطوريکه چنان بر روحيه و افکار نيروهاي فريبخورده غالب شد که چند نفر از آنان از حزب دمکرات بريده و به جمهوري اسلامي ايران پناهنده شدند و همين امر باعث شد که مسئولين زندان به وي مشکوک شده و او را دوباره تا مرز شهادت تهديد کنند اما ازآنجاييکه لطف خدا شامل حال بندگان مخلص و متقي است آنها از نقشه خود منصرف شدند.
وي حدود ۱۶ ماه در اسارت ضدانقلاب «دمکراتها» بود که باراهنماييهاي خانواده توسط دوستاني که از زندان آزادشده بودند در دو مرحله ملاقات برادران و يکي از دوستان ايشان دريکي از روستاهاي استان «سليمانيه» در «عراق» مقدمات آزادي وي از چنگال ضدانقلاب را فراهم و در سال 1364 از زندان حزب دمکرات آزاد و در ميان استقبال گرم و فراموشنشدني مردم خوب و نجيب اردل وارد زادگاهش شد.
او فقط مدت دوازده روز در کنار خانواده و منطقه به افشاي جنايات منافقين و آگاهسازي افکار مردم درباره مسائل کردستان پرداخت و پسازآن جهت زيارت مرقد مطهر حضرت ثامنالائمه علي بن موسيالرضا (ع) به «مشهد مقدس» مشرف و از همانجا مجدداً عازم «کردستان» شد.
وي بارها به دوستان ميگفت آنچه مرا رنج ميدهد مظلوميت مردم کردستان است و حرفش اين بود کهاي کردستان بايد آنقدر بمانم تا جواب خون نيروهايي را که اين ديوسيرتان به شهادت رساندند بدهم.
پس از حضور مجدد در کردستان معاونت گردان حمزه سيدالشهدا از تيپ بيتالمقدس را عهدهدار شد و به رزم بيامان خود ادامه داد و در بيش از ۲۵ عمليات در کردستان شرکت کرد تا سرانجام در تاريخ 5 مهرماه 1364 در منطقه سروآباد مريوان با چند تن از سرداران اسلام به شناسايي دشمن رفتند که به کمين ضدانقلاب برخورد نموده و ضمن درگيري با دشمن از ناحيه شکم مجروح و بلافاصله به «تهران» اعزام شد که به علت شدت جراحات در تاريخ 7 مهرماه 1364 با سمت فرمانده گردان حمزه سيدالشهدا (ع)، به شهادت رسيد.
شهيد نوروز صالحي فردي بيآلايش باوقار و خوشرو و آراسته به صفات متعالي اخلاقي اسلامي بود. هميشه به افراد کوچکتر از خود احترام ميگذاشت. با بينوايان به مهرباني رفتار ميکرد و دوستان را به تهذيب نفس سفارش مينمود. به واجبات عمل ميکرد و ديگران را به انجام واجبات و رعايت تقوا دعوت و سفارش مينمود. لباس ساده ميپوشيد و به پدر در کارهاي کشاورزي کمک ميکرد. از برجستهترين ويژگيهاي آن شهيد ميتوان از مقاومت در برابر مشکلات و گرفتاريها و ناصح و عارف بودن وي نام برد.
«وصيتنامه شهيد»
قرآن اين کتاب هدايت و راهنماي راه بشر که صحيحترين راه را جلو انسان ميگذارد در آيههاي خود ميگويد: کساني که درراه خدا کشتهشدهاند مرده نپنداريد بلکه آنها زندهاند ولي شما قدرت تشخيص آن را نداريد آن عدهاي که شهدا را در رده مردگان ميدانند خود مردهاند. آنها به ظواهر اين دنيا طمع کردند و پرده سياهي روي چشمهاي آنها را گرفته است و حقيقت را نميبينند و سزاي آنها هم همين است.
دنياي مادي افراد جاهل را فريب داده است و بعد در دنباله قرآن ميفرمايد: ما شمارا از چيزهايي از قبيل گرسنگي، ترس، کاستن از مالها و نفسها و ميوهها مي آزمائيم دنيا محل امتحان است انسانها آزمايش ميشوند و ما بايد در اين امتحان الهي قبول شويم تا از زمره اولياء انبياء و شهدا قرار گيريم.
شما فکر ميکنيد سيل، زلزله و طوفان و جنگ حوادثي طبيعي و اختلافاتي جزئي هستند؟ خير، اينها آزمايشات الهي است. درود و صلوات خدا بر کساني باد که امور دنيوي را رها کرده و به خدا و دين خدا ميانديشند و خداوند عاشق اينها ميشود و ميگويد که ديگر شما در اين دنيا نيستيد و من شمارا پيش خودم ميبرم و اين منطق افراد الهي است و بعد خداوند بشارت ميدهد صابران را و بازماندگان را که پاسدار حرمت خون شهيدان باشند.
باز درود و صلوات خدا بادبر اين بندگان شايسته او که جز صلاح چيزي را نميخواهند و مصيبتي را که به بازماندگان وارد ميشود و ميگويند که ما از خداييم و بهسوي او بازميگرديم، اين جهان مدرسه است که مربيان آن اولياء خدا هستند و در اين راه به مرگ توجهي نميکند و زينب وار کولهبار مصائب را بر پشت کشيده و پيام شهيدان را بر هر کوي و بر زن فرياد ميزنند. (دوستان من غمگين مباشيد که من با عروس شهادت ازدواج کردم و به آرزوي ديرينه خود رسيدهام و از خدا بخواهيد که اين قرباني را از خانواده ما بپذيرد.)
اي برادران امروز اسلام محتاج به ياري شما است به ياري او بشتابيد که خدا يار شماست. اين انقلاب زمينهساز فرج امام زمان (عج) است نگذاريد که با دسيسههاي شيطان بزرگ و ديگر اجانب ضربه بخورد انقلاب را که خونبهاي صد هزار شهيد و تعداد کثيري معلول است حفظ کنيد تا خدا از دست شما راضي باشد. امام امت اين قلب تپنده مستضعفين را تنها نگذاريد و اگر او را تنها گذاشتيد جاي شما در جهنم است که از اين ميوههاي جهنمي که شبيه سرب داغ است ميخوريد. آخرت را فداي يکي دو روز اين دنيا نکنيد. والسلام
انتهاي پيام/570ه