به گزارش هفت چشمه به نقل از شبکه اطلاع رساني راه دانا؛ موسوي خوئينيها مرد در سايه اصلاحات چندي است که يک دوقطبي با مرحوم هاشمي رفسنجاني بوجود آورده است. دوقطبي خفتهاي که به سالهاي نه چندان دور باز مي گردد و حالا با اين سخنان بيدار شده است. اين چالش که درون اردوگاه جريان اصلاحات باعث ايجاد دعواها و مناظره ميان دوستداران هاشمي رفسنجاني و طرفداران موسوي خوئينيها شده است و بازخواني موارد تاريخي و سياسي مختلفي را بوجود آورده است. اگرچه اين روزها با گفتگويي که وي با يکي از خبرگزاريها داشته است، اين چالش اوج گرفته است اما سال گذشته نيز موسوي خوئينيها با سوء ظن به خاطرات هاشمي رفسنجاني نگاه کرده و برخي از موارد ذکر شده در آنرا مخدوش عنوان کرد.
ريشه تاريخي منازعه هاشمي و خوئينيها کجاست؟
ماجرا از آنجا آغاز شد که کانال تلگرامي «سيد محمد موسوي خوئينيها» خاطران مرحوم هاشمي رفسنجاني را شبهه ناک خواند و اينچنين چنين نوشت: " خوانندۀ محترمي پرسيدهاند: «آيا پس از رحلت امام خميني (ره) شما خواهان رياست بر قوۀ قضائيه بودهايد؟»
خدا رحمت کند مرحوم آيتالله هاشمي رفسنجاني را؛ با همۀ زحمتهايي که براي پيروزي انقلاب و پس از آن براي کشور و نظام کشيد، و با همۀ رنجهايي که در اين راه متحمل شد، يک چيزهايي هم داشت که البته منحصر به او هم نبود، همه کموبيش دارند که گفتهاند گل بيخار خداست."
هاشمي رفسنجاني در کتاب خاطرات خود به سهم خواهي موسوي خوئينيها از رهبر معظم انقلاب اشاره کرده و مي نويسد:
«آقاي موسوي خوييني ها آمد... از رهبري رنجيده، به خاطر اينکه ايشان را رئيس قوه قضائيه نکرده است. گفتم آيتا... خامنهاي مايلند در دفتر خودشان کاري به ايشان واگذار نمايند؛ نپذيرفت. و گفت بنا دارد با انتخابات ميان دوره اي به مجلس برود. پيشنهاد همکاري با نهاد رياست جمهوري را هم دادم. گفت اگر بنا باشد کاري را بپذيرد، اين را ميپذيرد.»
شايد به نوعي دلخوري موسوي خوئيني ها به سبب همين خاطرهاي باشد که مرحوم هاشمي از وي در مجموعه خاطراتش نقل کرده است.
خوئيني ها مدعي است که در آن مقطع، يعني سال ۶۸، بعد از رحلت حضرت امام(ره) و شروع زعامت رهبر معظم انقلاب آيت الله خامنه اي، هيچ چشمداشتي به منصب رياست قوه قضاييه نداشته که از نرسيدن به آن دلخور بوده باشد. او از همين رو، با ذکر اين دو نمونه، به تلويح، موثق بودن کل خاطرات هاشمي را محل احتياط مي داند:
« در هر دو مورد، ايشان را تخطئه ميکنم. اگرچه توصيه شده است که «أُذکروا موتاکم بالخير» (از مردههايتان به نيکي ياد کنيد)، همين اندازه ميگويم که اگر ديگر خاطرات ايشان تا اين اندازه بيدقت باشد، در استفاده از آنها همواره بايد جانب احتياط را در پيش گرفت.»
وقتي خوئينيها مرحوم هاشمي را سوپرراديکال خطاب ميکند
اما اخيرا موسوي خوئينيها پس از دومين سالگرد درگذشت هاشمي رفسنجاني درباره وي نظرات ديگري هم ارائه داده است که به مذاق برخي از دوستداران وي خوش نيامده است. موضوعاتي که خوئينيها مطرح مي کند نشان مي دهد نوعي خصومت پنهان در روابط في مابين بوده است که بيشتر از يک خاطره تاريخي است.
مرد خاکستري اصلاحات در اين باره مي گويد: « اگر آقاي هاشمي، معتقد بود کاري بايد انجام شود، ديگر هيچ مانعي را بر سر راه نميپذيرفت؛ ايشان معتقد بود، براي راه افتادن کار ميشود قانون را دور زد، معتقد بود افراد و گروههاي مزاحم را بايد از سر راه بر داشت. اصلا برايش مهم نبود که قانوني است يا غيرقانوني، حقي از بين ميرود يا نه.»
وي مي افزايد: « ايشان ميرفت در نمازجمعه، عليه روزنامه سلام حرف ميزد. سلام تنها يک تريبون بود در مقابل تريبونهاي متعددي که ايشان به عنوان رئيس جمهور در اختيار داشت. هم تريبون دولت را داشت، هم راديو تلويزيون را داشت و هم نماز جمعه را داشت، همه را داشت. يک روزنامه سلام مگر چقدر تيراژ داشت و چه کار عجيب و غريبي ميتوانست بکند؛ ولي آن را مزاحم ميدانست.»
خوئينيها در شرح اين موضوع بيان مي کند: « آقاي هاشمي هيچوقت در عمرش در خط اعتدال نبود. ايشان در آن تقسيمبندي اوليه يکي از عناصر کاملا برجسته جناح چپ بود. از يک مقطعي، قدري صحبتهايش را تغيير داد و کمکم از جناح چپ فاصله گرفت و به راست نزديک شد. خطبههاي نمازجمعه ايشان را در دهه 60 بخوانيد سوپرراديکال بود.»
وي مي افزايد: «آقاي هاشمي آنقدر راديکال بود که مرحوم آقاي آذريقمي در واکنش به يکي از سخنرانيهاي آقاي هاشمي گفته بود زير عمامه بعضيها داس و چکش است. ميخواهم بگويم آقاي هاشمي خط اعتدال نبود. حسابي سوپرچپ بود!»
زخم کهنه دعواهاي سياسي يادگار سالهاي 70
اينکه در اين برهه از زمان، که فعالان جريان اصلاحات در کنار جريان موسوم به اعتدال، قصد «اسطوره سازي» از هاشمي رفسنجاني را دارند و مرتب در مطبوعات و رسانه هاي خود از ايشان به عنوان «فيلسوف بزرگ سياسي»، «معلم بزرگ سياست و اخلاق» و يک «سياستمدار الگو» ياد مي کنند، يکي از ليدرهاي اصلي جريان اصلاحات چنين صحت خاطرات ايشان را زير سوال مي برد، حائز اهميت و قابل تامل است.
با اين سخنان خوئينيها ثابت مي شود که اختلاف و حتي عداوت جريان اصلاحات (چپ سابق) نسبت به مرحوم هاشمي امري قديمي و ريشه دار است و آگاهان فن، نيک مي دانند که در پس به به و چه چه هايي که امروز اين جريان نثار هاشمي مي کند، عمق و اخلاص چنداني وجود ندارد. به بيان ديگر، بخش عمده جريان اصلاحات (به ويژه جريان هاي راديکالي چون مشارکتي ها و سازمان مجاهدين انقلاب) هيچ گاه دلشان با هاشمي به اصطلاح صاف نشد و در باطن خود هرگز دوستدار هاشمي نشدند، چرا که اين جريان، مرحوم هاشمي را مسبّب و باني اصلي به حاشيه رفتن خود در عرصه سياست ايران در سال هاي پس از رحلت حضرت امام مي دانند.
از اين جمله است که حالا با اسطوره سازي از هاشمي رفسنجاني خوئينيها تاب تحملش را از دست داده است و نسبت به تعبيرات و تصويرسازي که از وي خصوصا از خود اصلاح طلبان به نمايش گذاشته ميشود ايستادگي مي کند.
چالشي که ميان موسوي خوئينيها با خاطرات و تصويرسازي که از هاشمي رفسنجاني در فضاي سياسي کشور در افتاده است يک ريشه تاريخي از نوع نزاعهاي سخت دارد که حالا اين زخم کهنه با سخنان مرد خاکستري اصلاحات سر باز مي کند. دير زماني از آن دوران نگذشته که در آستانه انتخابات مجلس ششم (سال ۷۸)، مطبوعات «دوم خردادي» سيل ويرانگري از انتقاد، هجو، ناسزا و اتهامات سنگين را نثار هاشمي مي کردند تا جلوي ورود او را به مجلس بگيرند و در اين مسير به صراحت به ان مرحوم انگ «فساد» و «آدمکشي» هم زدند (کتاب «عاليجناب سرخپوش» اکبر گنجي نماد اين جريان بود).
پس از اين سخنان موسوي خوئينيها بود که مدافعان هاشمي رفسنجاني در غياب وي براي دست به کار شده و نسبت به حمايت از وي و گروه سياسي که به نام اعتدال تشکيل شده است، واکنش نشان دادند.
مناظرات رسانهاي درباره سخنان خوئينيها
در همين رابطه، «صادق زيباکلام» استاد علوم سياسي و فعال اصلاح طلب که از دوستداران مرحوم هاشمي است با حمله به خوئيني ها بيان کرد: « آقاي موسوي خوئيني ها در رديف انقلابيون تندرو و راديکال اوايل انقلاب و دهه شصت بود. برخلاف او اينقدر انصاف دارم که بگويم در آن سال ها چه کسي راديکال و انقلابي نبود و به حاکميت قانون احترام مي گذاشت.»
وي افزود: «با کمال تأسف بايد بگويم از جمله کساني که هيچ گاه اين مفاهيم براي او اهميت پيدا نکرد شخص آقاي موسوي خوئيني ها بود. موسوي خوئيني ها هيچ گاه در کنار اصلاح طلبان ديده نشد. او همواره با سکوت از کنار تحولات مهم گذشت و هميشه با نيش و طعنه با کساني که تغيير موضع دادند برخورد کرد.»
آيتالله سيدمهدي امامجماراني نيز از نزديکان امام خميني (ره) و عضو مجمع روحانيون مبارز به اظهارات اخير آيتالله موسوي خوئينيها عليه مرحوم آيتالله هاشمي رفسنجاني واکنش نشان داد.
امامجماراني در يادداشتي که به «آرمان» داده است، نوشت: «در رابطه با شخصيت آيتالله هاشمي رفسنجاني انجام شد که به نظر حقير مصاحبه مطلوبي نبود و گمان نميکنم مجمع روحانيون مبارز و اعضاي آن با شناختي که اينجانب از ايشان دارم، داراي چنين نظراتي باشند و حتما اين مصاحبه و انتقادات مطرحشده در آن، نظرات شخص آيتالله موسوي خوئينيهاست که متأسفانه بايد عرض کنم به هيچ عنوان مصلحت نبود در اين شرايط و اوضاع و احوال کشور و آن هم در فقدان آيتالله هاشميرفسنجاني چنين سخناني درباره ايشان مطرح شود.»
همچنين، محمد هاشميرفسنجاني در واکنش به مصاحبه اخير آيتالله سيدمحمد موسويخوئينيها، به روزنامه شرق گفت: « آقاي خوئينيها گفته است که هاشمي يک چپگرا بود. گويا ايشان نظرات و عملکرد آقاي هاشمي در حوزه توسعه را از ياد بردهاند که چنين سخنان غير واقعي را بر زبان ميرانند يا آن که گفتهاند آقاي هاشمي براي آن که قانون را دور ميزد، مدام از امام اجازه ميگرفت. اين سخن توهين به امام است.»
«محمدعلي ابطحي» نيز در دفاع از موسوي خوئينيها در يادداشتي به برخي حواشي ايجاد شده به دنبال انتشار فيلمي از مجلس بازنگري قانون اساسي پاسخ و نوشت: «نگاه آيتالله خوئيني صرفا تاريخي بود. نه مداحي بود و نه تخريب، تنها مصاحبهاي بود که در ژانر صرفا تاريخي قرار داشت، اين نظرات ميتواند مورد قبول تاريخي افرادي نباشد.»
وي با بيان اينکه براي پاسخگويي تاريخي بايد جواب تاريخي داد، گفت:« کساني که اطلاعات تاريخي دارند يا مستندات تاريخي دارند به عنوان يک رسالت بايد مستندات خود را ارايه کنند، اما در اين چند روزه به جاي پاسخگويي تاريخي به آيتالله خوييني مصاحبههاي سياسي فراواني توليد شده است که عمدتا پاسخها سياسي و مصلتجويانه است.»
چرا نبايد از کنار سخنان خوئينيها به سادگي عبور کرد؟
مشخص نيست که اين موارد را چرا خوئينيها در اين برهه زماني مي زند. چند نکته مي توان در اين خصوص مطرح کرد. بسياري مطرح مي کنند که سخنان خوئينيها نبايد صرفا يک گفتگو پنداشت و بايستي بيشتر بر روي آن تامل کرد؛ چراکه يک جريان تاريخي در پس آن پنهان است. اين سخنان زماني که هاشمي رفسنجاني بر سر قدرت بوده است و دولت را در دست داشته را به مخاطب يادآور مي شود و سعي دارد بر اساس آن از هاشمي واقعي که خوئينيها ازآن دم مي زند، به جامعه نشان دهد.
برخي هم بيان مي کنند اينکه خوئينيها اختلافات گذشته را تازه کرده است به نوعي به شرايط حال و حاضر اصلاح طلبان نيز باز مي گردد. درواقع پيوند استراتژيک اصلاحات و اعتدال امروزه چندان مستحکم نيست و بر اين اساس نوعي دوگانگي در ائتلاف ديده مي شود که در بخشي خصوصا مناظرات رسانهاي واعظي و حجاريان به رقابت و خصومت گرايش مي يابد.
در همين برهه زماني است که يک منازعه تاريخي ميان اصلاح طلبان و اعتداليون با صحبت هاي موسوي خوئينيها عليه مرحوم هاشمي رخ عيان مي کند که به منازعه امروز باز مي گردد. دلخوري که حالا اصلاح طلبان سعي دارند با ريشه تاريخي به آن پاسخ دهند. به نظر مي رسد که صحبتهاي خوئينيها ابعاد بيشتري در اين حوزه دارد که نبايد از آن سرسري عبور کرد.