کد مطلب: 172754
مربع ناکارآمدي؛
روحاني، جهانگيري، عارف و نجفي به نمادهاي ناتواني اصلاح طلبان بدل شده اند
تاریخ انتشار : 1396/12/25 14:13:53
نمایش : 1754
استعفاي محمد علي نجفي از مديريت شهر تهران آن هم پس از هفت ماه عملکرد ضعيف و بدون برنامه را مي توان به عنوان نشانه اي ديگر از ناکارآمدي اصلاح طلبان در تحقق وعده هاي خود به افکار عمومي تحليل کرد.

به گزارش هفت چشمه به نقل از شبکه اطلاع رساني راه دانا؛ رسول بابايي، کارشناس و پژوهشگر مسائل سياسي در يادداشتي نوشت: استعفاي محمد علي نجفي از مديريت شهر تهران آن هم پس از هفت ماه عملکرد ضعيف و بدون برنامه را مي توان به عنوان نشانه اي ديگر از ناکارآمدي اصلاح طلبان در تحقق وعده هاي خود به افکار عمومي تحليل کرد. اگر تا چند سال قبل اصلاح طلبان مي توانستند ادعا کنند که در قدرت سهمي ندارند و عملا در حاشيه و ناظر اتفاقات هستند اما امروز شرايط کاملا متفاوت شده و عملا بخش عمده دستگاه هاي اجرايي و مديريتي کشور در اختيار اين جناح قرار دارد. سکان قوه مجريه، قوه مقننه و بسياري از شهرداري هاي کلان شهرها از جمله شهرداري تهران در اختيار اصلاح طلبان قرار دارد و عملا اختيار مديريت و تصميم گيري در حوزه هاي ياد شده را تحت کنترل دارند. با اين حال وضعيت کنوني کشور و کيفيت عملکرد دستگاه هاي ياد شده و در عين حال نوع نگاه مردم و ميزان رضايت افکار عمومي حکايت از آن دارد نه حسن روحاني و اسحاق جهانگيري در دولت توانسته اند به وعده هاي انتخاباتي خود عمل کنند، نه محمدرضا عارف توانسته به عنوان رئيس فراکسيون اکثريت مجلس و ليدر اصلاح طلبان در قوه مقننه گامي در جهت رضايت مردم بردارد و نه محمد علي نجفي و همکارانش در شهرداري تهران در اين مدت توانسته اند عملکردي از خود بجاي گذارند که باعث رضايت و خشنودي شهروندان شود.  در حقيقت اين چهار نفر به نمادهاي ناکارآمدي اصلاح طلبان بدل شده اند و افکار عمومي با نگاه انتقادي شديد به عملکرد اين افراد نسبت به داعيه هاي اصلاح طلبان دچار ترديد جدي شده است. اصلاح طلبان تا پيش از اين مدام از ناکارآمدي رقيب مي گفتند و با گرفتن ژست اپوزيسيون خود را به عنوان تنها راه حل گذار از مشکلات و مصائب کنوني معرفي مي کردند. امروز اما ديگر دعاوي ياد شده مورد پذيرش افکار عمومي قرار نمي گيرند چرا که مردم با مشاهده عملکرد حسن روحاني، اسحاق جهانگيري، محمدرضا عارف و محمد علي نجفي نسبت به ادعاي کارآمدي اصلاح طلبان روي گردان شده اند.

در مورد حسن روحاني حتي حاميان اصلاح طلبش هم نسبت به کم کاري او انتقاد دارند چنانکه عبدالله ناصري فعال اصلاح طلب اظهار داشته «آقاي روحاني در مقايسه همه روساي‌جمهور پيشين بعد از انقلاب، چه آنهايي که همانند بني‌صدر عزل شدند و چه آنهايي که همانند رجايي شهيد شدند و چه بقيه که بودند، وقت براي دولت نمي‌گذارد» و از علي اکبر ناطق نوري هم نقل شده که به روحاني تذکر داده که «شما بايد کمي زودتر برويد و به سخن وزرايتان گوش کنيد.»
اين روحيه روحاني شايد برخاسته از موقعيت و جايگاهي است که او به عنوان يک شيخ ديپلمات براي خود تصور کرده و بيش از آنکه علاقه به کار اجرايي داشته باشد مديريت صحنه هاي سياسي از طريق سخنوري و گفتگو را مي پسندد. شايد از همين روست که رئيس جمهورعلاقه چنداني به ترسيم چهره يک سياست مدار مردمي از خود ندارد و نشانه اي از علاقه به تعامل با توده ها از خود نشان نداده است. همين موضوع البته به کاهش محبوبيت او هم دامن زده و حسن روحاني هيچگاه به يک شخصيت محبوب و مردم تبديل نشده به ويژه آنکه حاشيه هاي متفاوني هم همواره در مورد او مطرح بوده است. از جمله شبهات مربوط به پايان نامه روحاني و اينکه از يک اثر علمي کپي برداري شده و يا حواشي مربوط به برادر او حسين فريدون که حتي براي مدتي به واسطه مسائل ياد شده توسط دستگاه هاي نظارتي بازداشت هم شد. مشکلات روحاني اما به موارد فوق محدود نمي شود چرا که روحاني در حالي که در ايام دو انتخابات رياست جمهوري يازدهم و دوازدهم با شعارهاي پيشروانه و راديکال تلاش کرده افکار عمومي اصلاح طلب را با خود همراه سازد اما با پيروزي در انتخابات هاي ياد شده ژست ميانه رو گرفته و با تعريف خود در ميانه دو جناح خشم حاميان انتخاباتيش را باعث شده است. به واقع او کوشيده با تعريف موقعيت ميانه رو موضع سياسي خود را پنهان و فراجناحي جلوه دهد امري که از نظر مردم به عدم برخورداري از ثبات راي و بازيگري سياسي تعبير مي شود. روحاني نه فقط در بحث رويکردهاي سياسي حاميانش را نااميد کرده که در عمل به وعده هاي خود در ساير حوزه ها هم کاري پيش نبرده چنانکه حجم بالاي وعده هاي او در انتخابات گويا که تنها شعارهاي تاکتيکي بوده اند و به نظر نمي رسد دولت او نه طرح و برنامه و نه اراده اي براي جامه عمل پوشاندن به آنها داشته باشد. اوضاع نابسامان اقتصادي کشور و ضعف و انفعال دولت در مواجهه با مشکلات پيش رو نشانه اي از اين بي عملي اقتصادي حسن روحاني است.
اما ضعف و ناتواني دولت تنها به پاي حسن روحاني نوشته نمي شود که اسحاق جهانگيري که به عنوان کانديداي پوششي اصلاح طلبان در رقابت هاي رياست جمهوري دوازدهم در صحنه حاضر شد و در پازل بازي اصلاح طلبان براي شکست رقيب نقشي کليدي ايفا کرد هم به شدت در معرض انتقادات قرار دارد و عملکرد او در اين مدت با انتقادات فراوان حتي اصلاح طلبان مواجه شده است. جهانگيري که با ژست کانديداي اصلاح طلبان وارد رقابت هاي انتخاباتي شده بود و با رويکرد تهاجمي رقباي روحاني را هدف حملات خود از جمله در بحث فساد قرار مي داد چندي بعد از رقابت هاي انتخاباتي شاهد دستگيري برادر خود مهدي جهانگيري بود که روابط مالي و کاري اين دو با يکديگر بر کسي پوشيده نيست. افکار عمومي در حالي که در دوران رقابت هاي انتخاباتي شاهد شعارهاي جهانگيري در مبارزه با فساد و اهميت شفافيت و ... بود ناگهان پس از انتخابات مشاهده کرد که برادر او به اتهام فساد اقتصادي اسير قانون شده است. عملکرد جهانگيري در دولت و يا برخي رفتارهاي او همچون ورود با کفش به چادر زلزله زدگان کرمانشاهي هم تصوير يک مدير متمول اشرافي از او را تقويت کرد چه آنکه افکار عمومي ماجراي دختر مظلوم وزير و توصيف جهانگيري از دويست ميليون تومان به مانند پول خرد در مناظره هاي انتخاباتي را فراموش نکرده بود. جهانگيري در اين چند ماه عمر دولت دوازدهم به يک چهره حاشيه اي و کم اثر در دولت تبديل شده که خروجي و کارآمدي چنداني از خود نشان نداده و ماجراي رقابت او با محمود واعظي رئيس دفتر رئيس جمهور بيش از هر چيزي از موقعيت رو به تضعيف او در دولت حکايت دارد. در چنين فضايي او بيش از هر کاري به ايراد سخنراني هايي مشابه دوران انتخابات ادامه داده و همچون يک چهره مطالبه گر در بيرون دولت از دولتمردان خواستار مسائل مختلف مي شود.اين رويکرد جهانگيري انتقادات اصلاح طلبان از جمله غلامحسين کرباسچي را به دنبال داشته که در واکنش به اين رويکرد جهانگيري گفته است «من خيلي ناراحت شدم که شنيدم آقاي جهانگيري هم مثل ما که کنار نشسته‌ايم و انتقاد مي‌کنيم گفتند عده‌اي از مديران آويزان دولت هستند. خوب آقاي جهانگيري آنها را عوض کنيد و قرار نيست که همانطور که رهبري فرمودند شما هم مثل اپوزيسيون حرف نزنيد. آقاي جهانگيري اگر يک مشت مدير آويزان هستند که نمي‌توانند کار کنند والله بالله جوانان بهتر از آنها مي‌توانند کار کنند. جوانان مملکت يا بهتر از ما مي‌فهمند و يا به اندازه ما، يا دلسوزتر از ما هستند يا به اندازه ما، يا تواناتر از ما و يا به اندازه ما.»
در اين ميان ضلع ديگر ناکارآمدي اصلاح طلبان را بايد در مجلس شوراي اسلامي جستجو کرد جايي که محمدرضا عارف چهره شناخته شده اصلاح طلب و فردي که به عنوان ليدر اصلاح طلبان در مجلس شناخته مي شود به واسطه عملکرد ضعيف و منفعل خود در مجلس و سکوت دائميش در تمامي مسائل مجلس به يکي از اصلي ترين مايه هاي دلسردي مردم از اصلاح طلبان بدل شده است. عارف نه در موضوعات سياسي، نه در موضوعات اقتصادي  و نه در ساير مسائل مجلس ظهور و بروز چنداني ندارد و اين کيفيت نقش آفريني او به کل فراکسيون اصلاح طلبان در مجلس هم سرايت کرده و اين فراکسيون را به يک جمع بي اثر و خنثي تبديل و مجلس دهم را به يکي از ضعيف ترين مجالس بعد از انقلاب بدل ساخته است. اگر سکوت عارف باعث ناراحتي مردم از او شده اما در مورد پسر عارف ماجرا متفاوت است و هنگامي که فرزند او لب به سخن گشود باعث شکل گيري بحث معروف ژن خوب شد که براي مدت ها سوژه طنز محافل عمومي بود و همچنان هم داغ و مطرح است.به واقع محمدرضا عارف در پارلمان تصوير يک سياست مدار بي اثر، کم رمق و بدون اثرگذاري را از خود بجاي گذارده که عملا هيچ برنامه و دستور کار روشني را در پيش ندارد و مردم عملا نبايد منتظر تاثيرگذاري ويژه اي از او باشند.
ضلع چهارم مربع ناکارآمدي اصلاح طلبان را شهردار جديد تهران شکل مي دهد که عملکرد7 ماهه او با عبارت «تقريبا هيچ» قابل توصيف بوده و استعفاي اخيرش با همين کارنامه پوچ قابل توضيح است. تقريبا هيچ فعاليت ويژه و اثرگذاري در شهرداري تهران در ماه هاي اخير انجام نشده و در برابر دو بحران حداقلي اين چند ماهه يعني زلزله 4 ريشتري و اولين برف زمستاني تهران عملکرد او به حدي ضعيف بوده که صداي حاميان اصلاح طلبش هم در آمده است. تمام آنچه نجفي در اين ماه ها انجام داده حمله به مديريت سابق شهرداري تهران و تاکيد بر اين بوده که يک شهر سوخته را تحويل گرفته و ميراثي از مشکلات و مسائل را به ارث برده است. افکار عمومي در اين مدت شاهد آن بوده که مديران جديد شهرداري تنها در حال حمله به پيشينيان خود هستند اما در بزنگاه هايي که بايد در کنار مردم باشند غايبند و به اذعان اعضاي شوراي شهر در زلزله تهران و همچنين بارش برف اخير مردم مسئولان شهري را در کنار خود احساس نکردند. وضعيت پرهرج و مرجي که در غياب حضور شخص شهردار تهران در صحنه ، مردم شاهد توئيت هاي او بودند که به واقع نمکي بر زخم شهرونداني بود که به خلاء مديريت و ناکارآمدي مسئولان شهري گلايه داشتند. وضعيت نابسامان شهرداري تهران و مديريت ضعيف محمدعلي نجفي و استعفاي اخير او به شکلي است که تقريبا هيچ کس اميدي به بهبود وضعيت شهرداري تهران ندارد و به نظر مي آيد اين نهاد به يکي ديگر از پاشنه آشيل هاي اصلاح طلبان در سال هاي آينده بدل خواهد شد. بي دليل نيست که يکي از تحليل گران اصلاح طلب در واکنش به کناره گيري محمد علي نجفي از ضربه شديد اين وضعيت به بدنه اصلاح طلبان گفته است.
 مربع ناکارآمدي اصلاح طلبان در شرايطي با افراد ياد شده شکل مي گيرد که وعده هاي فراوان و چشم اندازهاي قابل توجهي که اصلاح طلبان براي افکار عمومي مطرح ساخته اند با عملکرد اين افراد به سرابي تبديل شده که نتيجه آن رويگرداني عمومي از وعده ها و ادعاهاي آتي اصلاح طلبان خواهد بود. اگر چه هراس افکني و تخريب رقيب همچنان ادامه خواهد يافت و مي توان انتظار داشت در رقابت هاي انتخاباتي آتي هم بخش قابل توجهي از استراتژي هاي ساليان اخير دنبال شود اما انکار نمي توان کرد که مربع ناکارآمدي اصلاح طلبان نقش قابل توجهي در تخريب سرمايه هاي اجتماعي اصلاح طلب بازي خواهد کرد و اصلاح طلبان براي جبران تاثيرات منفي اين مربع بر افکار عمومي کار دشواري پيش رو خواهند داشت.
 
انتهاي پيام/
 
 
 
 
ارسال کننده
ایمیل
متن
 
بخش های سایت
 
http://s5.picofile.com/file/8136790076/shohada.gif
http://s5.picofile.com/file/8136790076/shohada.gif


پیوندها
http://haftcheshme.com/aFiles/gallery/emam3.jpg
http://haftcheshme.com/aFiles/gallery/leader.jpg

http://haftcheshme.com/aFiles/gallery/jahanbin.jpg
http://haftcheshme.com/aFiles/gallery/dana.jpg