کد مطلب: 170819
يادداشت/
ايستادگي در غُبار
تاریخ انتشار : 1395/08/04 12:31:49
نمایش : 3142
اينکه امروز کشور ما در برابر چالش‌ها تا چه اندازه توانسته فرهنگ‌هاي غني کشور را به نسل جوان معرفي کند مي تواند با يک نگاه کارشناسي و نظرسنجي صادقانه به پاسخ نسبتا واقعي برسيم. كه هر كجا ظلمي در حق شناساندن آن فرزانگي ها و رشادت ها و هشت سال پايداري و مقاومت شد، از سمت جامعه نبود كه از سوءمديريت ها و عدم تسلط به ابزار و روش نو در ارائه پيام نو بود.













 
به گزارش هفت چشمه به نقل از جهانبين نيوز؛ هويت را اگر به معني وجه تمايز و تشخص با ديگران بپذيريم، هويت جامعه خود را چه مي دانيم و چرا نياز به احياي فرهنگ و هويت خود داريم. چه مشخصه هايي فرهنگ و هويت ما را از ديگر جوامع جدا مي سازد و ترغيب به بازنگري و احياي آن مي نمايد. چه فرايندي به بالندگي و پويايي فرهنگ و هويت اين سرزمين كمك مي كند.

همه دنيا حتي در زمانه اي كه تفكر دهكده ي جهاني را گسترش دادند فرهنگ و هويت خود را وجه تمايز خود با ديگران مي دانند. و در راستاي حفظ و اعتلاي آن از هيچ كوششي دريغ نكردند و نمي كنند و روز به روز بسترهاي پويايي و تكامل آن را بيشتر آماده مي كنند كه اين گونه موفق به صادرات آن مي شوند.

چرا امور فرهنگي هويتي ما اغلب تا در مرحله دانشگاهي و تحقيقاتي است؛ بومي و هويتي است اما به پاي ميز مديريت كه مي رسد يا به فراموشي سپرده مي شود و يا نسخه ضعيفي از آن اجرا مي شود و به دلايل متعدد پژوهشگران زيادي محو اين روزمرگي هاي مديريتي مي شوند. و آنچنان كه بايد تاثير نسخه هاي بومي اجرا شده خود را در سطح جامعه مشاهده نمي كنيم؟

چرا اغلب دستاوردهاي امور فرهنگي نتيجه ي تقليدهاي سطحي نگر از جوامع ديگريست كه هيچ سنخيتي با فرهنگ و هويت و نوع زندگي ما ندارند. دليل اين سطحي نگر شدن در اين حجم از توليدات چيست ؟ كه اكنون روي برگرداندن بخش بزرگي (خصوصا نسل جوان) از جامعه را در نتيجه گيري ها و نظرسنجي هاي صادقانه از اين توليدات پيش رو داريم. و همچنان است كه نمي خواهيم دريابيم كه ضعف اكثر امور مختلف جامعه ما ريشه در ضعف امور فرهنگي دارد. در صورتي كه اين فرهنگ و هويت ما بوده كه چه در تعامل شهر با شهر و يا ديگر كشورها با اين سرزمين به آن باليديم و خود را با آن فاتحان قله هاي فخر تاريخ دانستيم.

در اين آسيب شناسي مسئله اي را هم نمي توان كتمان نمود؛ متاسفانه به امور فرهنگي كه مي رسيم همه صاحب نظر و مدير و مدعي هستند اما در اجرا بيشترين ضعف را در اين امور شاهد هستيم. و همچنان است كه فرهنگ و مديريت فرهنگي پلكان پيشرفت برخي بوده و تاثير منفي آثار عدم تسلط و تخصص ايشان را امروز به خوبي مي توان در سطح جامعه ديد.

کشور ايران با فرهنگ و تمدن چندين هزار ساله، و شاهکارهاي فرهنگ و هنر ايراني اسلامي خصوصا در معماري، ادبيات و هنرهاي بصري و... به هويتي دست يافته که وجه تمايز اين سرزمين بوده و هست. به زعم پژوهشگران و صاحب نظران نيز در جاي جاي اين مرز و بوم با غناي فرهنگي روبرو هستيم و در بسياري از فرهنگ هاي مناطق هنوز براي ديگر شهروندان ايراني ناشناخته مانده است. و با وجود دوران نسل رسانه ها نه تنها به معرفي عميق آنها نپرداخته ايم بلكه در اين هجوم رسانه اي عموما با خطر نابودي و فراموشي شدن روبرو هستند. اين كشور با اين غناي فرهنگي نيازي ندارد محتوايي از بيرون اين سرزمين براي چالش ها و نسخه هاي امروز آن وام گرفته شود. اما دريغ كه در سال هايي اغلب، ٱنچه خود داشتيم را از بيگانه تمنا کرديم.

گسترش و عموميت يافتن يك تفكر، فرهنگ مي سازد و پذيرش عمومي يك فرهنگ از طرف جامعه در طول زمان تمدن بوجود مي آورد.

در مديريت فرهنگي كشور با وجود تعدد نهادهاي دولتي و غير دولتي فعال، بيشتر اوقات با مشکلات عديده اي روبرو شديم. و بخش بزرگي از جامعه را از تاثيرپذيري آثار و توليدات از دست داديم، از جمله دلايل آن؛ عدم شناخت عميق و تسلط کامل به نتايج مثبت ٱثار پيشينيان از يك سو و عدم تسلط در استفاده از بيان و روش هاي نوين و خلاقانه مورد نياز و اثرگذار بر جامعه ي کنوني (با ويژگي هاي خاص خود ازجمله سبک جديد و رسانه اي نسل نو) توسط مسئولان فرهنگي از سوي ديگر بوده است.

پيام ها و روش هاي نو و خلاق همواره نسل جديد را همراه مي کند. حال آنكه بسياري از پيام ها و محتواهاي نو كه بسيار هم مورد توجه قرار مي گيرند كاملا ريشه در همان هويت هاي فراموش شده دارد و نو بودن آن صرفا تسلط پيام رسان بر شناخت ابزار هاي نو و خلاقيت در بيان و بازآفريني را مي رساند. تکيه بر همان روش هاي تکراري و منسوخ شده ، يا اثر خنثي و يا منفي بر لايه هاي مختلف جامعه دارد. مديريت فرهنگي نمي تواند در برابر صدها سوال ايجاد شده در ذهن نسل نو و چالش هاي جديد با تکيه بر همان پاسخ ها و روش هاي پاسخ دهي تکراري مخاطب را اقناع کند. و جامعه تشنه و جوياي حقيقت همچنان به انتظار خواهد ماند. و يا گرفتار حفره اي خواهد شد كه به دليل نسل رسانه ها به سرعت از طرف ديگران پاسخ مي گيرد و بخش بزرگي از جامعه بلعيده خواهد شد.

"آن يار نكوي من بگرفت گلوي من گفتا كه چه مي خواهي گفتم كه همين خواهم"

در اين ميان هم هستند موج سواراني كه با برخوردهاي سطحي، بخشي از يك محتواي عميق را با ابزار نو اما بدون شناخت كامل و تسط كافي، به نوعي گسترش مي دهند و گرچه در برهه اي موفق بحساب مي آيند اما تاثيرات منفي رفتار سطحي و عدم تسلط بر روش و محتوا در طولاني مدت خود را نشان خواهد داد و نمونه بارز اين مطلب را مي توان در مديريت هاي مختلف فرهنگي مشاهده نمود.

در سال هاي كه پشت سر گذاشتيم بسياري از رفتارهاي مديريت فرهنگي بر پايه همان پيام هاي تکراري ماند. از سوي ديگر بسياري نقطه عکس را به كار بردند و در قالب و نام نوٱوري، رفتارهاي شتابزده و خام دستانه را در پيش گرفتند که اگر صددرصد هم برداشت هاي نسخه بيگانه نباشد درصد زياد آن نشان از رفتارهاي سطحي و بي مطالعه و برداشت از نسخه هاي کشورهايست که هيچ سنخيتي با فرهنگ و هويت جامعه ما ندارند و موج‌سواران و دلالان اين عرصه به بيشتر از ٱنچه که مي خواستند رسيدند و تاثيرات منفي آن اکنون در لايه هاي مختلف جامعه کاملا مشهود است و جامعه را دستخوش ندانم كاري هايي نمودند كه هيچ دشمن خارجي نمي توانست اين ستم را در حق نسل هايي از اين سرزمين روا دارد، كه دوستان داشتند.

مديريت فرهنگي بايد بيش از پيش دريابد که پژوهشگران و جستجوگران عرصه‌هاي فرهنگي هويتي سال هاي عمر خود را صرف ٱنچه کردند که جامعه تشنه ٱن است و هم اکنون اين خوش سليقگي مديريت هاست که با تسلط و شناخت روش هاي نوين و تاثيرگذار، محتوا و پيام هاي نو را از اصالت فرهنگ و هويت اين سرزمين در دستور كار خود قرار دهند و جوانان تشنه حقيقت و هويت را دريابند. هر کج سليقگي و اصرار بر روش ها و پيام هاي تكراري و يا شتابزدگي خام دستي، تيشه ايست که بر ريشه ي نسلي ديگر از جامعه زده خواهد شد.

سرزميني که غناي فرهنگ و هويت ٱن را حداقل در معتبرترين کتابخانه هاي دنيا و پژوهش هاي پژوهشگران مطرح و صاحب مکتب مي توان ديد، به محتواسازي هاي مقلدانه نياز ندارد.

"بر سر گنج از گدايي مرده ايم"

هم محتواي لازم، به وفور موجود است و هم در ميان اين خيل عظيم تحصيل كرده مجرب، مديران بالقوه اي که ابزار و روش هاي نوين را نيک مي‌شناسند. گاهي ايجاد فرصت و بها دادن به مديران متخصصي كه هم ابزار و روش نو را خوب مي شناسند هم خلاقانه نسخه اي براي تشنگي روحي جامعه داشته اند؛ تاثيرات مثبتي داشته كه نمي توان به سادگي از كنار آن گذشت.

پس از انقلاب اسلامي و سال‌هاي دفاع مقدس سرزمين غني ايران اسلامي فرهنگي به فرهنگ هاي خود افزود. احياي فرهنگ و هويت ديني كه ريشه در ظلم ستيزي بزرگان دين و ايمان داشت. و معرفي اين فرهنگ در زمان هايي پسنديده و اثرگذار بر جامعه بود اما پس از گذشت ساليان اين تکيه بر روش هاي تکراري و عدم نوٱوري لازم در مديريت هاي فرهنگي بود که باعث شد بين بخشي از نسل جديد و آن فرهنگ فاصله هايي ايجاد شود.

اصرار بر رفتارهاي شعارزده و دافع و صرفا تمرکز بر يك قشر خاص ، از طرف برخي فاصله ها را بيشتر نمود. حال ٱنکه اين فرهنگ و دستاورد در هر کشور ديگري بود با مطالعات لازم و استفاده از روش هاي نوين تاثيرگذار به دست متخصصان امر، علاوه بر مردمان ٱن سرزمين به همه ي جهانيان بخوبي معرفي شده بود.

درست در زمانه اي که ديگر کشورها با ظرافت و روش هاي کارشناسي و مطالعه شده کشته شدگان جنگ هاي خود را علاوه بر جامعه خود به جهانيان معرفي نمودند و در اين راستا از هيچ ابزاري دريغ نکردند و چنان در فراهم نمودن بستر تاثيرگذار عمل نمودند که بعنوان مثال در کشوري که اعتقادات و پايبندي به اصول چنان جايگاهي ندارد ديده مي شود که شهروندان حتي ناب ترين لحظه ي زندگي خود يعني ازدواج را نيز با تعظيم در برابر تنديس سرداران جنگ خود شروع مي کنند. مي توان ازخود صادقانه پرسيد كه آيا ما نيز توانستيم چنان كه درخور نام و جايگاه آن فرازنگان بوده و هست به گونه اي رفتار كنيم كه اكنون نسل نو وامداري خود به فرزانگانِ از پيكار برگشته و يا مانده در خاك اما آزاد و سبك بال، را به خوبي بشناسد؟ جنگ ما تحميلي بود و يک دفاع مقدس در برابر تجاوزگران. که رشادت هاي فرزانگان و سلحشوران اين ديار با مظلوميت تمام در برابر ظلم و بيداد متجاوزان اجازه نداد حتي يک قدم از خاک اين مرز و بوم به چنگ بيگانه رسد. و تنها دفاعي در اين سرزمين رقم خورد كه حتي ذره اي از خاك خود را به بيگانه نداد و ٱرامش و امنيت کنوني کشور را مديون و وامدار آن رشادت ها و خون هزاران شهيد بدانيم. سالهايي که دفاع مقدس نام گرفت در جبهه هايي که با ايمان و تقوا رزمندگان پا سفت كرده و استوار لبيک به پيام پير فرزانه ي خود گفتند، فرهنگي را ايجاد نمود که "ايثار و شهادت" نام گرفت. و اين فرهنگ احياي فرهنگ بزرگاني بود كه هيچگاه ذلت را نپذيرفتند و با خون خود تاريخ را دگرگون ساختند و هنوز پس از گذشت قرن ها اين شور و شعور حسيني است كه همه اقشار جامعه را در عزاداري ها گرد هم مي آورد و احياي فرهنگ و هويت ديني و ظلم ستيزي و عدم پذيرش ذلت را بصورت بزرگترين اجتماعات بشري شاهد هستيم.

اينکه امروز کشور ما در برابر چالش‌ها تا چه اندازه توانسته اين فرهنگ‌هاي غني را به نسل جوان معرفي کند مي تواند با يک نگاه کارشناسي و نظرسنجي صادقانه به پاسخ نسبتا واقعي برسيم. كه هر كجا ظلمي در حق شناساندن آن فرزانگي ها و رشادت ها و هشت سال پايداري و مقاومت شد، از سمت جامعه نبود كه از سوءمديريت ها و عدم تسلط به ابزار و روش نو در ارائه پيام نو بود.

وقتي جامعه اي از روند و روش هاي تکراري کناره مي گيرد، وقتي جامعه اي از موضوعي فاصله مي گيرد، وقتي فقط بر قشر خاصي تمركز شود و نسل هدف و اصلي آنچنان كه بايد به چشم نيايد. دلايل ٱن را در اول قدم در مديريت فرهنگي آن جامعه بايد ٱسيب شناسي نمود.

به عنوان مثال بعد از گذشت سالياني از دفاع مقدس در برهه ي زماني سينماي کشورمان در موضوع دفاع مقدس نتوانست با موفقيت و پذيرش عمومي جامعه روبرو شود، گويي بسياري از سطوح جامعه از فشار سال هاي جنگ تحميلي و اقبالي که به فيلم هاي مربوط نشان داده بودند فاصله گرفته و نسل نو با زبان بي زباني خواستار حرف نو با روش نو بودند، حتي در همان سال ها بر اساس بررسي هاي به عمل آمده ديگر هنرهاي پايداري نيز با استقبال چشمگيري مواجه نبود، در اين راستا دشمن نيز ٱرام نگرفت و ذهن و فكر اغلب جوامع كشور خصوصا جوانان را به بهترين روش هايي كه مي توانست مورد بهره برداري قرار داد و خوراک هاي ذهني را با روش هايي که صرف کشورهاي شرقي خصوصا ايران ساخته مي شد از طريق رسانه هاي مختلف به دست جوان جوياي حقيقت و هويت رساند و بذر تفكرات خود را در حفره هاي پيش آمده بخوبي كاشت. و ما همچنان بيلان كاري داديم و در محفل هاي كم جمعيت كم كاري خود را توجيه و تشويق نموديم.

اصل موضوع يعني آن فرهنگ و هويت ها از بين نرفت و فراموش نشد، بلكه نوع بازآفريني و پيام ها بود كه تكرار بود و مورد اقبال نبود وگرنه چگونه مي شود که به عنوان نمونه از همين قشر جوان يك فيلمساز در دوراني كه كمتر تهيه کننده ي خصوصي زير بار سرمايه گذاري در اين موضوع مي رود، با ساخت يك فيلم سينمايي هم به جشنواره ها هم به مردم (خصوصا نسل نو) و هم مسئولان اثبات مي كند که چگونه مي توان "در غبار ايستاد".

و يا كتاب ها و هنرهاي بصري كه توسط همين نسل نو "جبهه نرفته" با همكاري سرداران و رزمندگان به روش هاي نو و محتواي نو از هنر مقاومت و پايداري گفت و مورد اقبال واقع شد.

حقيقت را نمي توان كتمان كرد و از ياد برد، و جوان جوياي حقيقت به آن خواهد رسيد، اما زمان اين رسيدن را مي توان كوتاه و كوتاه تر نمود و آنچه داريم را با افتخار به جهانيان معرفي كنيم و همچنان كه زماني پيرفرزانه به جوانان سرزمين اطمينان نمود و آنگونه پل هاي بعثت را بر رودخانه هايي احداث نمودند كه انگشت حيرت در دهان متجاوزان هنوز خيس مي خورد، مي توان امروز هم با تكيه بر رهنمودهاي پير فرزانه ي زخم چشيده، جوانان را پذيرفت، آنان را بيگانه و بي ايمان نپنداشت. همين جوانان هم اكنون نيز در جبهه هاي مختلف نشان مي دهند كه از نسل همان فرازنگان پيكارهاي ظلم ستيز و حق طلب هستند. و مي توان اين مرز و بوم را فراي بازي هاي سياسي جناحي به دست همين جوانان آباد و آبادتر كرد.

جوانان اين مرز و بوم تشنه ي حقيقت و صداقت هستند و هرکجا با اين رفتار مواجه شدند به جهانيان اثبات کرده اند چه در چنته دارند.

اكنون پس از فراز و نشيب هاي بسيار، پس از گذران دوره هاي مختلف مديريت فرهنگي، بعد از شناخت سره از ناسره، بعد از رو شدن دست دلالان و موج سواران امور فرهنگي كه در ظاهر اعتقاد و پايبندي به اصول، دامن عفت فرهنگ اين ديار را لكه دار كردند؛ وقت آن رسيده كه با عزم جزم، آنچه امروز در قالب گنجينه هاي پيشينيان اين مرز و بوم وجود دارد بدست بلندهمتان نيك انديش، فرايند علمي و نيازسنجي را طي كرده و براي جامعه خود از گذشته ي پرفخر اين مرز و بوم و بزرگانش نسخه پيچيد، و "فرزند زمان خويشتن بودن "را به اقدام و عمل نشان داد. و گنجينه ها را به سطح و لايه هاي مختلف جامعه آورد و تشنگان را با سرمايه هاي خودشان سيراب نمود.

در بازديد از مجموعه در حال احداث موزه دفاع مقدس شهركرد توسط بنياد حفظ آثار و نشر ارزش هاي دفاع مقدس، و مروري حتي اجمالي به نکات مهم و مثبتي مي توان دست يافت که مديريت فرهنگي تا اين قسمت از کار چه اندازه موفق عمل نموده است.

چگونه است كه توانسته اند در ذيل اعتماد مديريتي به جوانان با تسلط بر روش و ابزار نو، پيام نو را از محتواي فرهنگ و هويت اين سرزمين به ظهور برسانند و از آنچه خود داريم براي خود نسخه بپيچيم و با صميميت قلب بپذيريم.

بدون هيچ تعصب کورکورانه، يا شتابزدگي در تقليد و خام دستي، هنر ايران و جهان، هويت اين سرزمين و فرهنگ ملي و بومي و مشخصه هاي محلي آن مورد مطالعه قرار گرفته شده است و در کنار استفاده از ابزارهاي تاثيرگذار نوين دنيا در جهت احداث نمايشگاه هاي نوين معرفي آثار هنري و جايگاه نمايش هاي عمومي که هر کدام با پشتوانه فکري لازم به اين مرحله رسيده، استفاده بجا از هنر روايتگر حکاکي و حجاري ايراني در ورودي هاي مجموعه، تالارهاي نمايش هاي عمومي روباز برگرفته از هنر ديرين و معماري ايراني اسلامي بكار رفته در جاي جاي اين مجموعه و نماد هاي هويتي استان از سياه چادر و سرچشمه كوهرنگ و اقليم كوهستاني منطقه گرفته تا سنت پسنديده قرآن بالاي سر مسافر گرفتن و ديگر نمادهاي هويتي در كنار اصل موضوع يعني هنر دفاع مقدس در قالب هاي نوين، مجموعه اي نو و قابل تمجيد را براي نسل ها يي ٱماده مي کنند که فاصله زماني آنان با سال هاي دفاع مقدس ايجاد فاصله در باورها و اعتقاداتشان خواهد داشت.

و اينگونه رفتارهاي مديريتي به اميد با ادامه روندي كه در پيش گرفته اند، نسخه ي بومي و هويتي اين مرز و بوم را براي فرزندان اين مرز و بوم و نسل نو آماده مي كنند و آنان را به درستي ديده اند و زبان آنان را بخوبي شناخته اند و از روايت هايي پرده بر مي دارند كه هر ناآرامي هم آرام مي گيرد و گوش جان مي سپارد به روايتي كه چون از دل برآيد لاجرم بر دل نشيند، خواهند گفت كه اكنون اگر به آرامش سر بر بالين مي گذاريم به وامداري آناني ست كه در مظلوم ترين شرايط به پا خواستند و ساختند اسطوره هاي قرن خويش را، از دفاعي روايت مي كنند كه سپاهيانش گرچه از نسل جنگ و ستيز نبودند اما ياد بزرگان ايمان و پايداري را در دفاع از حق و عدم پذيرش ذلت به خوبي زنده كردند و جاودانگي را سرودي خواندند كه تا قرن ها در گوش زمان خواهد پيچيد.

از فرزانگاني خواهند گفت كه آنها نيز در طاقچه ي خانه هايشان قرآن و حافظ و سعدي بود، آناني كه در پاي تخته هاي سياه درس خواندند و الف را با ايستادگي و ب را بردباري و پ را با پايمردي هجي كردند.

اكنون اين ما و وامداري فرزانگاني كه نامشان و مرامشان تا ابد جاودان خواهد ماند.

آري اين جوانان اين مرز و بوم هستند كه ياد فرزانگان خود را نيك زنده مي خواهند و آنچه مشق كردند را اكنون خشت به خشت به اقدام و عمل نشان مي دهند.

اين مجموعه در منطقه اي شكل گرفته كه هنوز نتوانسته چنان كه شايسته ي يك مركز استان با آن غناي فرهنگي است.

فرهنگ و هويت زيباي خود را كه از سمت همه نوع تفكري ستوده شده بر بدنه ي خود ببيند و شاهد احياي شايسته ي هويت بصري خود باشد.

اين مجموعه و مجموعه ها يادآور مي شوند كه مي شود خواست و توانست. مجموعه اي كه در دامنه ي تپه هايي ساخته شده كه يادآور همان خاكريزها و سنگلاخ هايست كه رزمندگان برخاسته از دل كوهستان شرق اين مرز و بوم با سربند "يا قمربني هاشم (ع)" فرهنگ و هويتي رقم زدند كه ساليان سال تكيه گاه پايداري ها خواهد بود در برابر ظلم و ستم بدخواهان اين سرزمين.

دست اندركاران اين مجموعه هنر ايراني و اسلامي و مشخصه هاي بومي هويت را در مجموعه اي همگون و هماهنگ گرد آوردند كه يقيناً مي تواند يكي از مراكز اصلي فرهنگي پر مخاطب و بازديد از طرف شهروندان و مسافران قرار گيرد و پيام هاي نو خود را در قالبي نو و شايسته انتقال دهد و تاثيرات مثبت اين اقدام را مي توان در سالهاي آينده بر نسل جوان به خوبي مشاهده نمود.

در شهرها و استان هاي مختلف در راستاي حفظ و نشر ارزش هاي دفاع مقدس، موزه و باغ موزه هايي احداث شده است. در شهرکرد اما روايت به گونه اي ديگر است و همانگونه كه غيور مردانش استوار و متحد چون رشته كوه‌هاي زاگرس عرصه را بر حراميان تنگ كردند. اكنون اين مجموعه نيز از دل صخره ها و به ياد همان استواري ها حتي در اولين نگاه، ياد كوه هاي سر به فلك كشيده اين ديار را زنده نموده است.

دست مريزاد و خدا قوت به همه دست‌اندركاران و حاميان، مديريت دلسوز و بلندهمت و نظر اين مجموعه جناب سرهنگ عباسي كه ميدان داد به جواناني كه آنچه آموخته اند را بخوبي بر زنده نگه داشتن فرهنگ و هويت اين منطقه بكار گرفتند. و به ياري حق تعالي اميد كه نهادهاي ديگر ازجمله شهرداري و سازمان هاي مربوطه در ساخت باغ موزه اين مجموعه آن چه در توان دارند را به كار گيرند تا مجموعه‌اي كامل‌تر فراهم آيد.

به اميد آن روزي كه فرهنگ و هويت هر منطقه از اين مرز و بوم احيا شده باشد و زنده شدن اين مشخصه هاي بومي و محلي در كنار فرهنگ و هويت ملي، مبدل به يك مجموعه واحد و غيرقابل نفوذ گردد. و نسل نو اين سرزمين به جهانيان اثبات مي‌كنند كه دفاع آنان صرفا دفاع از خاك و مرز نبوده و دفاع از اعتقادات و تفكراتي است كه جهانيان را بخود خيره نموده اند.

يادداشت از كوروش ملك پور

انتهاي پيام/۱۰۲۶ج
 
 
 
 
ارسال کننده
ایمیل
متن
 
بخش های سایت
 
http://s5.picofile.com/file/8136790076/shohada.gif
http://s5.picofile.com/file/8136790076/shohada.gif


پیوندها
http://haftcheshme.com/aFiles/gallery/emam3.jpg
http://haftcheshme.com/aFiles/gallery/leader.jpg

http://haftcheshme.com/aFiles/gallery/jahanbin.jpg
http://haftcheshme.com/aFiles/gallery/dana.jpg