آقاي دکتر روحاني را با سابقه 37 ساله از حضور نزديک در عرصه سياسي پرفراز و نشيب جمهوري اسلامي ايران، ميتوان و بايد يک سياستمدار کارکشته و سرد و گرم چشيده تلقي کرد ولي متاسفانه، برخي از مواضع ايشان با آنچه از يک سياستمدار برجسته و مخصوصا در کسوت شريف روحانيت انتظار ميرود فاصله زيادي دارد
به گزارش
هفت چشمه به نقل از
شبکه اطلاع رساني راه دانا، حسين شريعتمداري در يادداشتي در کيهان نوشت
:
آقاي دکتر روحاني را با سابقه 37 ساله از حضور نزديک در عرصه سياسي پرفراز و نشيب جمهوري اسلامي ايران، ميتوان و بايد يک سياستمدار کارکشته و سرد و گرم چشيده تلقي کرد ولي متاسفانه، برخي از مواضع ايشان با آنچه از يک سياستمدار برجسته و مخصوصا در کسوت شريف روحانيت انتظار ميرود فاصله زيادي دارد و به اين نگراني دامن ميزند که شايد رئيسجمهور محترم کشورمان را شماري از مشاوران ناهمدل و ناهمراه احاطه کرده باشند و مواضع مورد اشاره دستپخت همين مشاوران ناهمدل- و يا دستکم نابلد- باشد. دراينباره اگرچه گفتني بسيار است ولي اظهارات ديروز آقاي دکتر روحاني در «همايشسراسريفرمانداران» موضوع يادداشت پيشروي است که به مواردي از آن اشاره ميشود
.
1- آقاي دکتر روحاني در سخنان ديروز خود باز هم به روال هميشگي و براي چندمين بار به منتقدان دولت حمله کرد و البته اين بار از عباراتي نظير «برويد به جهنم»!، «بيسواد»! «کساني که از مراکز خاص پول ميگيرند»!، «کاسب تحريم»! و ... استفاده نکرد. حملات پي در پي آقاي رئيسجمهور به منتقدان، اين تلقي را در عرصه سياسي کشور پديد آورده است که ايشان هرگاه در برنامههاي دولت با نارسايي و ناکامي روبرو ميشود و يا نشانههايي از شکست و بنبست را احساس ميکند به جاي توضيح علت براي مردم که ميتواند جلب حمايت و همدلي آنان را در پي داشته باشد، منتقدان دولت را که در مواردي «فرضي»! نيز هستند، به باد انتقاد و عتاب ميگيرد
.
اين روال تا آنجا پيش رفته است که امروز هرگاه رئيسجمهور زبان به ملامت منتقدان ميگشايد، بسياري از مردم و مخاطبان به گونهاي «شرطي» نارساييها و ناکاميهايي را جستجو ميکنند که دولت محترم در همان ايام با آن روبرو بوده است! و حمله آقاي دکتر روحاني به منتقدان را -باعرضپوزش- براي پوشاندن اين ناکاميها و نارساييها ارزيابي ميکنند
!
کاش آقاي رئيسجمهور افرادي را بدون تابلوي نهاد رياستجمهوري به ميان مردم ميفرستاد و بازتاب سخنان ديروز خود را از زبان آنها ميشنيد و چنانچه ملاحظه ميکرد بسياري از آنان، برخي از نارساييهاي اين روزها نظير ناهماهنگي در افزايش قيمت بنزين، بيتدبيري در افزايش بهاي گاز مصرفي، اظهارات چندگانه و متضاد مسئولان دولتي درباره باقي ماندن يا حذف سهميه بنزين، بخشنامه معاون اول که تا پايان سال هيچ افزايش قيمتي نخواهيم داشت و... را علت حمله اخير وي به منتقدان ميدانند و بر اين باورند که توضيح رئيسجمهور درباره چرايي اين معضلات و بيتدبيريها ضروريتر از سخنان ديروز ايشان است
.
2- آقاي رئيسجمهور در بخشي از سخنان ديروز خود ميگويد: «اسرار کشور بايد محفوظ باشد، مگر کسي در اين شک دارد؟ حالا يک نصيحتي رهبر معظم انقلاب فرمودند و چون رهبر هستند بايد نصيحت کنند. حالا عدهاي راه ميافتند و ميگويند؛ دولت! اگر تشنه شدي بايد آب بخوري يا دولت! تو به اکسيژن نياز داري. خودمان هم ميدانيم. افرادي که امروز مسئوليت مذاکرات را دارند از لحاظ سياسي و عمومي و در حد فني در سطح بالايي هستند»! درباره اين بخش از سخنان ايشان گفتني است؛
الف: ظاهرا آقاي رئيسجمهور در اين بخش از اظهارات ديروز خود دچار «سهواللسان» و خطاي الفاظ شده است، چرا که ايشان به خوبي ميدانند توصيه رهبر معظم انقلاب به دولت درباره شنيدن نظر منتقدان، فقط يک «نصيحت» نيست، بلکه توصيه حضرت ايشان يک «دستورالعمل» است که دولت و شخص رئيسجمهور هم به لحاظ قانوني و هم به لحاظ شرعي موظف به اجراي آن هستند. از اين روي خواسته عدهاي که به تعبير رئيسجمهور «راه افتادهاند»! و درباره روند مذاکرات و دادهها و ستاندهها توضيح ميخواهند، يک اقدام کاملا قانوني است و فرافکني آقاي دکتر روحاني، نه وجاهت قانوني دارد و نه وجاهت شرعي. اگرچه با توجه به شخصيت رئيسجمهور محترم ميتوان اظهارات ياد شده را به حساب خطاي بيان ايشان نوشت و شايد هم به حساب عصبانيت غيرقابل توجيه وي از ناکامي در مذاکرات هستهاي و فاصله فراواني که ميان وعدههاي اوليه ايشان با نقطهاي که امروزه در آن هستند پديد آمده است
...
ب: حتي اگر توصيه رهبرمعظم انقلاب را فقط يک «نصيحت» تلقي کنيم، باز هم آقاي رئيسجمهور و دولت ايشان ملزم و مکلف به اجراي بيکموکاست آن بوده و هستند و اساسا مقبوليت و مشروعيت همه دولتمردان و مسئولان در پيروي از منويات رهبرمعظم انقلاب - چهدستورالعمل و چه نصيحت- قابل تعريف است
.
ج: حالا به توصيه حضرت آقا خطاب به رئيسجمهور و تيم مذاکرهکننده هستهاي که موضوع بند ياد شده است، توجه کنيد؛
«همدلي لازم است، همدلي را بايد به وجود آورد، همدلي را بايد رشد داد. اين توصيه من به همه است. الان فرصت خوبي است براي همدلي؛ يک عدهاي مخالفند، يک عدهاي اعتراض دارند؛ خيلي خب، مسئولين ما که مردمان صادقي هستند، مردمان علاقمند به منافع ملياند، بسيار خب، يک جمعي از مخالفان را - از آن افرادي که شاخصند- دعوت کنند، حرفهاي آنها را بشنوند، اي بسا در حرفهاي آنها يک نکتهاي باشد که اين نکته را اگر رعايت کنند، کارشان بهتر پيش برود؛ اگر چنانچه نکتهاي هم نبود، آنها را قانع کنند؛ اين ميشود همدلي؛ اين ميشود يکسانسازي دلها و احساسها
».
آيا هيچ عقل سليمي ميتواند در خيرخواهي حکيمانه اين توصيه حضرت آقا براي رئيسجمهور و تيم مذاکرهکننده هستهاي کمترين ترديدي روا بدارد؟ آيا همدلي با مردم و از جمله منتقدان نياز مبرم و حياتي دولت محترم نيست؟ و يا شنيدن نقد و نظر منتقدان به قول رهبر معظم انقلاب «پيشرفت بهتر کارها» را به دنبال ندارد؟
اين توصيه حکيمانه کجا و تعبير آقاي روحاني که «حالا عدهاي راه ميافتند و ميگويند «دولت! اگر تشنه شدي بايد آب بخوري، دولت! تو به اکسيژن نياز داري»؟! آيا انتقاد منتقدان هستهاي اين است که چرا دولت وقتي تشنه است آب نميخورد؟ و يا، چرا توجه ندارد که به اکسيژن نياز دارد؟! آقاي روحاني پيش از اين هم در واکنش منتقدان به اقدام نابجاي پيادهروي آقاي ظريف با جانکري صورت مسئله را تغيير داده و گفته بود «اين که بگوئيم يک ديپلمات تند راه رفت يا کتش کج بود، عينکش چطور بود که حرف نشد»! و توضيح نداده بود که کدام منتقدي به کت و عينک آقاي ظريف انتقاد کرده بود؟! خدا بر درجات امام راحل ما(ره) بيفزايد که نه فقط انتقاد، بلکه تخطئه را نيز هديه الهي ميدانستند
.
3- آقاي رئيسجمهور در توجيه خودداري از توضيح درباره جزئيات مذاکرات هستهاي و باخبر کردن مردم از آنچه دادهايم و آنچه گرفتهايم ميگويد «اسرار کشور بايد محفوظ باشد» و با تأکيد ميپرسد «مگر کسي در اين شک دارد»؟! درباره اين بخش از اظهارات ديروز آقاي رئيسجمهور بايد گفت؛
الف: بيترديد اين سخن آقاي روحاني قابل قبول و منطقي است که «اسرار کشور بايد محفوظ باشد» ولي آنچه درخواست مکرر دلسوزان بوده و هست، افشاي اسرار کشور نبوده و نيست، بلکه منتقدان خواستار توضيح درباره «توافق لوزان» هستند زيرا آنچه از متن توافق ياد شده - و يا به قول دولتمردان بيانيه لوزان!- برميآيد، از «دادههاي نقد» ما در مقابل «وعدههاي نسيه» حريف حکايت ميکند. آنهم وعدههاي نسيهاي که بهتر است هرگز تحقق پيدا نکند! چرا که ماهيت اين وعدههاي نسيه نيز واگذاري امتيازات بيشتر به طرف مقابل است و به عقيده نگارنده که دلايل آن هم به وضوح ارائه شده است؛ «در توافق لوزان اسب زين شده را دادهايم و افسار پاره تحويل گرفتهايم». خواسته بارها اعلام شده منتقدان، توضيح اين «دادهها و گرفتهها» است
.
آيا توضيح و خبررساني دولت محترم درباره متن و محتواي توافق لوزان که در مقياس بينالمللي منتشر شده است، «اسرار محرمانه» تلقي ميشود؟! عزيزان مذاکرهکننده ميگويند آنچه آمريکاييها در تفسير خود از توافق لوزان ـ فکت شيت- منتشر کردهاند قابل اعتماد نيست. خب! تفسير شما از توافق ياد شده چيست؟ اينکه ديگر محرمانه نيست، هست؟! به قول حافظ؛
سرّ خدا که عارف سالک به کس نگفت در حيرتم که بادهفروش از کجا شنيد؟
!
4- رئيسجمهور محترم در سخنان ديروز خود به انتخابات اشاره کرده و تاکيد ميکند؛
«انتخابات غيرآزاد معني ندارد... اگر انتخابات به معني واقعي بود ميتوانيم همه در آن رقابت سالم داشته باشيم
».
ممکن است بفرمايند مگر غير از اين است که بايد انتخابات آزاد داشته باشيم که بايد گفت؛ حضرتعالي يک روحاني سياستمدار و حقوقدان هستيد و به يقين ميدانيد که «اصرار بر يک امر بديهي به مفهوم و معناي ترديد در آن است». جناب روحاني آيا اگر گفته شود «آراء انتخاباتي رئيسجمهور يازدهم بايد به دقت شمرده شود» اين اظهارنظر به مفهوم آن نيست که صحت شمارش آراء جنابعالي مورد ترديد است؟
!
ديروز بلافاصله بعد از اظهارات آقاي روحاني، اين بخش از سخنان ايشان که «انتخابات غيرآزاد معني ندارد» به تيتر اول خبرگزاريهاي خارجي نظير «دويچه وله»، «بيبيسي»، «راديو آمريکا» و... تبديل شد و اين تفسير را در پي داشت که سلامت انتخابات پيشروي در ايران مورد ترديد رئيسجمهور اين کشور است
!
انتهاي پيام/ف